نیمههای شب یکی از شبهای زندگیشون بود که صدای شکسته شدن چیزی از واحد طبقه بالایی اومد و به دنبالش صدای زن و شوهر بلند شد...
تا حالا اونها رو ندیده بود ، اما از دیوارها و تابلوهای رنگی رنگی خونه شون فکر میکرد که همیشه زندگیشون رنگی و آرومه؛
غافل از اینکه تو همه زندگیها لحظههایی هست که دلچسب نیست
#داستانک
#دعوا
#خدابامنه